پیدایش کنیم یاری اش کنیم/ افسردگی
اندیشه وهنر معلم
راه معلم: مابایدبرای رسیدن به دموکراسی ازکودکان آغازکنیم،تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است.

  پیدایش کنیم ،یاری اش کنیم(افسردگی)

مدت هاست ،وقتی به جراید وشبکه های اجتماعی رنگارنگ نگاه می کنم ،خبرهایی می شنوم که منطقم می گوید جامعه در حال درد کشیدن است، وبیماری  جانش را به لبش رسانده است ونا خود آگاه بغضی پنهان  گلوی جامعه را می فشارد که حکایت از دردهای پنهانی است که خودش را با افسردگی، پرخاش و خودکشی با اصطلاحا ت جدید وسبک جدید نشان می دهد .

هنوزاز ماه های اول سال تحصیلی   نگذشته ایم که باید حواسمان به  خودکشی ها ، پرخاش ها ، گوشه گیری ها...باشد تا خدای ناکر ده موردی از زیر چشم ما  نگذشته باشد ، انگار مد شده با اصطلاحاتی زیبا  و نازیبا ، با معنا وبی معنا، قدیم وجدید، وکلیشه های رایج از کلمه خودکشی صحبت کنیم وآن را زیر سوال ببریم، همه می گویند مگر چه چیزی در زندگی کم داشتی ،ای بابا پس اگر جای من بودی چکار می کردی،در زندگی برایت چه چیزی کم گذ اشتم ، عشق های امروزی همه بازیند واحساسی واین عشقِ واقعی نیست که تو احساس می کنی، چه کسی امروزه مشکل ندارد ، تو گذشت کن ، حالا وقت احساسی عمل کردن نیست ، کودکی را فراموش کن وفقط درس بخوان، شاید کسی شوی ،نخند!! زشته کسی بلند نمی خندد ، وقت برایت ندارم ؟ تو کسی نمی شوی،مجبور م تا آخر شب کار کنم تا مایحتاجت را فراهم کنم ، فریاد نزن ، شادی نکن،الآن وقتش نیست، اکسیژن  نخواه نداریم ، سایه در خت نخواه ، چمن برای غلطیدن کودکانه نخواه ، کودکی نکن چون تو کودک کاری، چون ما توان درک ومحیای نیازهای کودک ونوجوان وجوان وپیر را ندا ریم!!!چون همه ما زندانی ،نداشته هایی هستیم  که دوست داشتیم ، داشته باشیم، یاد نگر فته ایم که می شود خواست و آنها را فریاد زد تا شاید سایه سیاهی وافسردگی دیگر به دنبالمان نیاید.سایه شومی که به دنبالش هست وگریبانش را گرفته ، وروحش را خراش می دهد ،  باید برگردد ببیند، چه می خواهد . غم به او نهیب می زند به من توجه کن من به دنبالت هستم !!چیزی نمانده به پایانت، وباید برای تسکین  سیلی از دارو در حلقت سرازیر کنم  وتو هم نمیدانی چرا؟

بله افسردگی منشاُدرونی وبیرونی دارد! واکنشی نا خودآگاه به وضعیت خود آگاه ذهن . و همچنین وضعیت موجود است.

افسرد گی ،فریادواعتراضی ناخودآگاه به خودمان هست! که مرا در یابید ، من را اصلاح کنید ،به کمکتان نیاز دارم!! اگر به دادش نرسیم ،وفریاد درونمان رانشنویم ، به  ناچار  خودش را با داروهای سه حلقه ای (دارو های ضد افسردگی) آرام خواهدکرد. تا  شاید مدتی آرام گیردودردنیای گیجی جا خوش کند.

ومانند حلقه های زنجیر وصل حلقه ها باشد ومحصور آن، وهر گز نفهمیم در درون چه گذشت ، ویا تن دادن به پایانی غم انگیز (خودکشی)حالابا هر روشی می خواهد حتی با روشی هیجان انگیزمثل نهنگ آبی باشد ! یا روشی همیشگی وکهنه!!!

باید هوشیارش کنیم ونوید رنجی از هوشیاری به او بدهیم تا به دنبالش جرقه هایی از خلاصی را بشارت دهیم.

 مدتی است با چالشی بر خورد کر ده ایم که انگار نمی دانیم نوجوان ما چه می خواهد وهمه چیز را به تقصیر شبکه های اجتماعی و بیگانگان می اندازیم ، انگار یاد گر فته ایم !چون مها رت حل مسئله را نداریم، صورت آن را پاک کنیم ، از نوجوانی پرسیدم :این نهنگ برروی دستت چه می خواهد  !!! حتی خودش هم نمی دانست چه می خواهد ! فقط این را با پوست واستخوان احساس کرده بود!!هیجانِ نداشته ، دیده نشدن ، در بندِ قید ها وسنت ها،  دوست نداشته شدن، عدم امنیت، بی اعتمادی، عدم تحسین زیبای اش ، عشق بی فرجامش ، دعواها، بی عدالتی ها ... اورا همیشه به درد آورده . دردی که لحظه نگاه به زخم هایش (زخم تیغ نهنگ) مانند قطرات باران از چشم های زیبایش جاری بود مگر او کیست؟ او یک نوجوان است! باروحی کوچک وآزرده که دیگر توان مقاومت ندارد ولی نوجوانیش هنوز به دنبال نا شناخته هاست، پس پایان دادن به زندگیش هم سبکی نوگراست، خودمان را گول نزنیم روش او همان پایان دادن به زندگی، به روش قدیمیست!!

خویشتن خویشمان دارد با زبانی نمادین می گوید این زندگیِ من است دارد به هرز میرود وانرژیش به قهقرا ، من می گوید: این زندگی من است، آنچه من می گویم درست است، وباید هدایتش کنی اگر نکنی من انرژی روانیش را از توی خود، دریغ می کنم تا غمی جانکاه تمام وجودت را در بر گیرد ، تا نیمه جان وغمگین، زندگی بی ارزشت را خود ،اینگونه هدر دادی را به اتمام برسانی ونا کام بمانی انرژی لیبیدویی ( انرژی روانی).

دیر زمانی نبود پدران ومادران برنامه هایی داشتن که روتین زندگی آنها بود !طبیعت گردی، ارتباط با دیگر خانواده ها ، فامیل،پایکوبی در جشن های همگانی، همسایه خوب، خانه ای با باغچه ای کوچک ،که درون آن کودکی غرق شادی با چوبی باکرم های آن بازی می کرد وگاهی  به دنبال  پروانه های می دوید واز زور شوق فریاد می زد .

نوجوانان ما هنوز با دوستانشان کودکی میکردند و چیزی عیب نبود،و در عرصه جوانی عاشق عشق و زندگی بودند و از لذات طبیعی انسانی بهره می بردند،تا آرام گیرند.به هر ترتیب شغلی کم وبیش به دلخواه نصیبش می شد ، وطبیعت زندگی برویش لبخند می زد،واگر گاه لبخندی نبود !!ولی زور زندگی وامید بیشتر بود .

یونگ ( روانشناس) می گوید : خوبی روز گار پیشین در این بود که اگر مردمان از لحاظ آگاهی کاهلی داشتندویاازسفر درون غفلت می کر دند ، اماباطبیعت بیرونی در آشتی وتماس مداوم بودند. او می گوید : باید با طبیعت در ارتباط باشید ، چه پیاده روی در جنگل ورفتن به کنار ساحل باشد.چه ارتباط بر قرار کردن با دیگران ولی آیا؟ ما حتی این موارد را با آر امش انجام می دهیم ؟ یا نداشته هایمان این حس کوچک زندگی را هم کوفتمان می کند!!!

در رو زگاران قدیم  افسر دگی به معنای امروزی نبود ، یعنی منشاُ آسیب شناختی داشته باشند وگر یبان کودک ونوجوان وپیر را بگیرد، ولی حالا می دانیم بر ما چه گذشته است، و باید راه چاره را در خودمان وبرنامه ریز انمان جستجو کنیم ، سرمایه های انسانی مان را با عشق ، شادی، امنیت،  حداقل های زیستی، اعتماد به همنوع ، عدم تبعیض،چه جنسیتی، چه اجتماعی، چه فرهنگی، شورِزندگی را در او ایجاد کنیم وخودمان را سر گرم دلایل فرعی نکنیم ،افسردگی دارد بیداد می کند پس همه مسئولیم ، نو جوان

امروز دست مهربان من وشما وبرنامه ریزان کلان را می خواهد.

آدمِ خسته هيچ نميخواهد،فقط دلش ميخواهد.

دستِ خودش را بگيرد و فقط برود جايى كه قرار نيست.

هيچ وقت،

هيچ كس،

هيچ كجا،

پيدايش كنند

پس پیدایش کنیم وخستگی اش را تیمار

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

پنج شنبه 18 آبان 1396برچسب:, :: 13:17 :: نويسنده : *** راه معلم ***

مابرای رسیدن به دموکراسی،بایدازکودکان آغازکنیم ////////////// ///////////////
درباره ی سایت

به سایت اندیشه وهنر معلم خوش آمدید.>>>>>>>>>>>> راه معلم : ماناچاریم دموکراسی راازکودکان آغازکنیم. / تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است./ آموزش دموکراسی ازگفت وگو آغازمی شود./کودکان رابایدبه شنیدن حرف همدیگرعادت دهیم/ وجدان بیدار/ پذیرش منطق /تعادل عقل و احساس / پرهیزازمفت خوری / رعایت قانون جمع / برتری منافع جمعی بر منافع فردی / این تفکر که "هیچکس بدون اشتباه نیست."رابایدبه کودکان بیاموزیم. /// اصل ۳۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی : دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. //// اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی : احزاب، جمعیت‏ها، انجمن‏های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته‌شده آزادند، مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبورکرد.
تنهاراه رسیدن به دموکراسی آموزش وپرورش است ..........
">
تازه ها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 49
بازدید هفته : 110
بازدید ماه : 93
بازدید کل : 5605
تعداد مطالب : 169
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1